بازگشایی مسیر دسترسی بولوار امام خمینی (ره) به میدان حافظ درتقاطع غیرهم‌سطح انقلاب مشهد پیشرفت ۷۰ درصدی فاز اول بوستان جهانشهر مشهد بازرسان، دیده‌بانان امین خدمت و سلامت اداری کنفرانس برنامه‌ریزی و مدیریت شهری، برند علمی مشهد در تعامل میان دانشگاه و مدیریت شهری حادثه، مستأجر ساختمان‌های ناایمن شهر | گزارش آخرین وضعیت ۶۵۰ ساختمان ناایمن در بافت شهری مشهد بودجه حفظ و مرمت آثار تاریخی خراسان رضوی کمتر از نیازها | مرمت می کنیم اما به اندازه اعتبار یادمان «رستم و رخش» مشهد به دلیل اجرای پروژه چپ‌گرد شاهنامه جمع شد | نصب مجدد مجسمه پس از اتمام پروژه آلودگی شدید هوای مشهد طی روزهای آینده هم ادامه دارد | هوای امروز شهر، ناسالم برای همه شهروندان (چهارشنبه، ۷ آبان ۱۴۰۴) ضرورت توسعه فضا‌های شهری ویژه بانوان در مشهد مقدس رئیس شورای اسلامی شهر مشهدمقدس: یکی از تلاش‌های شورای ششم ایجاد امکانات مناسب برای بانوان است نقش شوراهای شهر در تحقق عدالت شهری و توسعه پایدار بوستان بانوان «شهربانو بسیج» مشهد کجاست و چه امکاناتی دارد؟ بوستان‌های بانوان مشهد، الگویی برای شهر‌های دیگر کشور «نگاه جنسیتی»، بزرگ‌ترین ظلم به زن در طول تاریخ است | تأسیس بوستان شهربانو، مصداق تحقق «نگاه هویتی» به زنان شهردار مشهد مقدس مطرح کرد: توسعه فضاهای سبز و بوستان‌های شهری در دوره ششم مدیریت شهری | تامین ۸۰۰ دستگاه اتوبوس از منابع داخلی + فیلم افزایش تعداد بوستان‌های بانوان مشهد به ۱۶ بوستان بوستان بانوان بسیج در مشهد افتتاح شد (۶ آبان ۱۴۰۴) | ترکیبی از طبیعت، ورزش و آرامش برای بانوان مشهدی تداوم آلودگی هوای مشهد برای بیست‌ودومین روز پیاپی (۶ آبان ۱۴۰۴) | کودکان و سالمندان قربانیان اصلی هستند ماجرایی خواندنی که ۷۰ سال پیش اتفاق افتاد | «عبدالحمید مولوی» و نجات «گنبد سبز» از تخریب ۴۰ هزار میلیارد تومان، بدهی دستگاه‌های دولتی به مدیریت شهری مشهد
سرخط خبرها

از سلطان‌‌ مشرق تا اژدرکوه | درباره آبادی‌‌هایی که در اطراف مشهد قدیم وجود داشت

  • کد خبر: ۴۴۹۸۸
  • ۰۸ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۰
از سلطان‌‌ مشرق تا اژدرکوه | درباره آبادی‌‌هایی که در اطراف مشهد قدیم وجود داشت
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
آبادی‌های اطراف مشهد، هرکدام نامی داشتند که بسیاری از آن نام‌ها حالا دیگر، آن‌قدر‌ها شنیده نمی‌شود. شهر گسترش پیدا کرده است و روستا‌هایی که روزگاری در حاشیه شهر یا بیرون آن بودند، جزئی از شهر شده‌اند و کمترکسی دیگر آن‌ها را به نام قدیمشان می‌خواند. من، به‌دلیل شغل پدرم که پیش از این نوشتم ناظر آب خیابان بود و از «چشمه‌گیلاس» (گل اسب) در غرب مشهد تا کوه «سلطان‌مشرق» در شرق، عهده‌دار تقسیم آب بود، آبادی‌های اطراف مشهد را به‌خوبی می‌شناختم.

محل کار پدرم و محلی که دائم در آن حضور داشت، قلعه‌خیابان بود. قلعه‌خیابان همچنان که پیش از این نیز نوشتم، یک روستای قدیمی بود؛ روستایی با برج و باروی بلند که، چون در میانه مسیر نهر خیابان قرار داشت، به قلعه‌خیابان معروف بود. اکنون به آن منطقه، نام «شهرک شهیدباهنر» داده‌اند.

سرایی که در قلعه‌خیابان داشتیم، بسیار بزرگ بود و در آن اسب و قاطر و گاو هم داشتیم که اساسا برای کار زراعت بود. آنجا شاید ۱۵ نفر برای ما کار می‌کردند. باغ‌منزلی هم داشتیم در روستای «محمدآباد» که همین محله محمدآباد و بولوار شهیدرستمی باشد و نهر خیابان از وسط باغ رد می‌شد. آنجا منزل ییلاقی ما بود و معمولا تابستان‌ها را آنجا بودیم. باغ‌منزل محمدآباد ۴۰ اصله درخت توت داشت که هم توت آن‌ها را می‌خوردیم و هم مادرم از آن‌ها شیره درست می‌کرد.
خانه شهری ما در پایین‌خیابان (در گویش خودمان ته‌خیابون) در «کوچه سلام»، بین «کوچه حاج‌ابراهیم» و «کوچه حسنقلی» بود. من و برادر و خواهرانم همان‌جا مدرسه می‌رفتیم.

ما دو برادر بودیم با دو روحیه کاملا متفاوت. برادرم، پهلوان بود و بزن‌بهادر. در تمام دامنه «پاژ» (زادگاه فردوسی) و «پرمی» (فارمد) و «رزون» (رضوان) محمدِ حاج‌حسن معروف بود. من برعکس او از کودکی شاعرپیشه بودم.
ملک بزرگی هم داشتیم به نام «آغل‌کَلی» که همین کارخانه سیمان، بخشی از ملک ما بود. قبل از کارخانه، ده کوچکی بود به نام «یامبلاغ» و پشت اژدرکوه هم ده «جغری». از پرمی که رد می‌شدیم، اگر می‌پیچیدیم دست چپ و می‌رفتیم به سمت کلات نادری، به ده «شوراب» می‌رسیدیم. قبلا راه کلات از اینجا و از این روستا شروع می‌شد و هنوز این مسیر فعلی ساخته نشده بود. اما اگر مستقیم می‌رفتیم، می‌رسیدیم به یامبلاغ که روستای کوچکی بود و آب مختصری داشت. بعد از آن، کارخانه سیمان بود که الان هم هست. یک کتل خیلی بزرگ هم بود به نام «کُبلک» که سنگ سیمان را از آن برداشت می‌کنند. بعد از شوراب، ده کوچک «محمدیه» و پس از آن ده بزرگ «گوجکی» است که آب فراوانی دارد.

روستای «گازرگاه» در شمال‌غربی روستای پاژ است. در همین راه «کارده» از روستای پاژ که رد بشوید، اولین روستا دست چپ، گازرگاه است. این روستا قبلا آب فراوانی داشت. قنات پرآبی که همه زمین‌های اطراف را سیراب می‌کرد. در گازرگاه آب آن قدر فراوان بود که به نقل از آقای مهدی سیدی، روستاییان اطراف، لباس یا فرششان را در آنجا می‌شستند (گازر=رختشوی). حالا دیگر خبری از آن قنات‌ها و آن آب‌ها نیست.

تخته‌ای بزرگ در آغل‌کلی وجود دارد که در آنجا زراعت خیلی خوب حاصل می‌شود. معمولا تخته‌ها به‌دلیل بادخیز بودن برای زراعت مناسب هستند. تخته به زمین همواری گفته می‌شود که قدری از زمین‌های اطرافش، مرتفع‌تر باشد. معمولا در زمین‌های پست، تف باد روی می‌دهد؛ به این معنا که باد گرم در آن زمین‌ها می‌پیچد و گاهی گندم را می‌سوزاند. در تخته‌ها پدیده تف‌باد روی نمی‌دهد. «هزار سُم» هم تخته معروفی است که در زمین‌های ملک آغل‌کلی قرار دارد.
در مرحله سوم اصلاحات ارضی، آن ملک را از ما گرفتند و به کشاورزان محمدیه دادند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->